مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

پسر گلم

روز موعود

1391/10/28 17:24
نویسنده : مامان و بابا
225 بازدید
اشتراک گذاری

دوم دی ماه بود که منتظر تماس از مطب دکتر ادهمی بودم برای اعلام ساعت دقیق حضور در بیمارستان جهت عمل سزارین هرچه منتظر شدم تماسی گرفته نشده کمی مضطرب شدم و خودم زنگ زدم به مطب اما کسی گوشی را بر نمی داشت خیلی کلافه شده بودم متعجب بودم که چرا کسی بهم زنگ نزد و نمی دونستم فردا چه ساعتی باید برم و ایا هر ساعتی که برم قبولم می کنم و یا می گویند چون بهت زنگ نزدی یه روز دیگه ای تاریخ عملتو زدیم بلاخره ساعت ٨ بود که تصمیم گرفتیم بریم مطب وقتی رسیدیم کسی اونجا نبود به بیمارستان زنگ زدیم اونا گفتند همه مریضای دکتر ساعت مخصوص دارند اما شما ساعت ٦ اینجا باشین تا کارهای اداری را انجام بدین طول می کشه .من هم چون میخواستم اولین مریض دکتر برای عمل باشم با دودلی تصمیم گرفتیم ٦ صبح یکشنبه سوم دی ماه در بیمارستان سینا باشیم کارهای اداری را انجام دادم و ٧ صبح وارد بخش زایشگاه شدم مسئولین زایشگاه من را برای عمل اماده کردن و گفتند منتظر دکتر باش دکتر ساعت ٨ اومد وگفت فکر میکردم امروز نیای چون از مطب خیلی باهات تماس گرفتند اما موفق نشدن کسی گوشی را بر نمی داشت!!!!!!!!!!!!!!!!

خلاصه من که لباسای عمل را پوشیده بودم وارد اناق عمل شدم اصلا استرس نداشتم چون می دونستم بیهوش می شم و دردی را حس نمی کنم اما اگه قرار بود زایمان طبیعی باشه اصلا تحمل نمی کردم تنها نگرانی ام بابت بچه بود با تمام وجودم و تک تک سلولهای بدنم ارزو می کردم بچه سالم باشه .ساعت ١٠ مهدیار من متولد شد .لحظه ای که من بهوش اومدم بابا و مامانم خواهر شوهرم وشوهرم را دیدم که اطراف من ایستادن و در مورد بچه صحبت میکنن به من گفتن ماشاالله چه بچه خوشگلی داری هنوز بچه را نیاورده بود پیش من اما همشون بچه را قبل از این که من بهوش بیام دیده بودن .

وضعیت من زیاد خوب نبود نمی تونستم پاهام یا کمرم رازیاد تکون بدم درد داشتم و گلو می سوخت و صدام خوب در نمی امد

به سختی بعد از اینکه کلی اب دهنم را قورت دادم به شوهرم گفتم بچه سالم است اونم با خوشحالی گفت اره خیلی هم خوشگله اون لحظه انگار همه دنیا را به من دادن ٩ ماه نگرانی من تموم شدهمون لحظه ناخود اگاه اشکی از چشمام سرازیر شد اولین باری بود که اشک شوق را تجربه کرده بودم لحظه زیبایی بود خداراشکر نعمتش را بر من تمام کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر گلم می باشد